تانیش = آشنا

تانیش = آشنا

نوشته های فارسی و زبان مادری ام - ترکی آذربایجانی
تانیش = آشنا

تانیش = آشنا

نوشته های فارسی و زبان مادری ام - ترکی آذربایجانی

یک پیامک به زبان ترکی

دقیقاً نمی دونم این دوسته و یا یولداش درسته.

اما برای من  از آقای جوانی پیامک همینطور رسیده .


******* ترجمه ***********


دوست آن کسی است که  مثل دریا باشد و سرریز نشود.

دوست آن کسی است که مثل کوه ایستاده باشد 

دوست آن کسی است که مانند مار نیش نزند.

دوست آن کسی است که در روزهای سخت فرارنکند.(ما را تنها نگذارد)


 

ادامه مطلب ...

دوستی ، شعری از فریدون مشیری



دوستی


دل من دیر زمانی است که می پندارد :

« دوستی » نیز گلی است ؛

مثل نیلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظریفی دارد .

بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد

جان این ساقه نازک را

                       - دانسته-

                          بیازارد !

در زمینی که ضمیر من و توست ،

از نخستین دیدار ،

هر سخن ، هر رفتار ،

دانه هایی است که می افشانیم .

برگ و باری است که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش « مهر » است

گر بدانگونه که بایست به بار آید ،

زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید .

آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف ،

که تمنای وجودت همه او باشد و بس .

بی‌نیازت سازد ، از همه چیز و همه کس .

زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .

در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز ،

عطر جان‌پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز

دانه ها را باید از نو کاشت .

آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان

خرج می باید کرد .

رنج می باید برد .

دوست می باید داشت !

با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد

با سلامی که در آن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را

بفشاریم به مهر

جام دل هامان را

                مالامال از یاری ، غمخواری

بسپاریم به هم

بسراییم به آواز بلند :

- شادی روی تو  !

                      ای دیده به دیدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه ،

        عطر افشان

                   گلباران باد .


تقدیم به کسانی  که بدون آنها زندگی تعطیل است.

و امروز با نهایت صمیمیت  لطف کردند قسمتی از وقت عزیزشان رو به من دادند.


برگرفته از سایت فریدون مشیری